مجله تخصصی مطالعات آمریکا



✍️ داود حشمتی
هل دادن ایران به سمت خروج از برجام از آن دست آدرس‌های غلطی است که اتفاقا حالا مدعیان مخالفت با برجام ناچار هستند به آن پاسخ دهند. به دوران برجام و پس از آن برگردیم که عده‌ای آدرس غلط به مسئولان دادند و گفتند در برجام همه چیز دادیم و هیچ چیز نگرفتیم. گفتند نتانیاهو نقش پلیس بد را در برجام بازی می‌کند و از آن راضی است. گفتند نتانیاهو توانسته ایران را مهار کند و به دروغ می‌گویند ناراضی است. و در شاه بیت آن مغز متفکر کیهان نوشت: برجام به نفع آمریکاست و ترامپ هرگز از برجام خارج نمی‌شود.» این آدرس غلط را آنقدر زیرگوش مسئولان زمزمه کردند که هیچ کس فکرش را هم نکند که ترامپ ممکن است تهدیداتش را عملی کند. آنها حتی در زمان روی کار آمدن ترامپ خوشحال بودند. معتقد بودند او کاسب» و اهل معامله»‌ است. همانطور که براساس تحقیقات مولر مشخص شده روسیه ایمیل‌های کلینتون را هک کرد تا به نفع ترامپ فضا را تغییر دهد، آنها هم معتقد بودند آمدن ترامپ به نفع جناحشان است و میوه آن را می‌توانند در سال 96 بچینند اما دسته دیگر گازانبر در داخل درست عمل نکرد. آنها معتقد بودند اتفاقا ترامپ بهتر از کلینتون و اهل مذاکره است. مهدی محمدی دبیری جمنا و از اعضای تیم جلیلی در مذاکرات حالا می‌گوید:‌‌ غلط ترین آدرس ممکن این است که فکر کنیم آمریکا می‌خواهد ایران به سمت خروج از برجام هل بدهد. آمریکا و اسرائییل اکنون فقط یک نگرانی دارند و آن خروج عملی ایران از برجام است. اگر ایران کلا برجام را کنار هم بگذارد آمریکا قادر به وارد کردن هیچ فشاری بیش از وضع فعلی به ایران نیست.»

غلط‌ترین آدرس ممکن این بود که به مسئولان ایرانی القا کنند که ترامپ هرگز از برجام خارج نخواهد شد. حتی این مساله را نمی‌توان یک آدرس غلط دادن ساده انگاشت. اگر ذهن را کمی رها بگذارید گزینه‌های دیگری هم به ذهنتان خطور می‌کند. وقتی فکر کنید یک عده مدام بیخ گوش مسئولان و در رسانه‌ها عنوان کنند: ترامپ از برجام خارج نمی شود.» خیالتان راحت.  و بعد ببینید که یکدفعه همه چیز تغییر کرد و ترامپ امضای خروج از برجام را جلوی چشمان گرفته است.

حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان هم تلاش کرده تا با دست و پا زدن بسیار این موضوع را توجیه کند. او مدعی است که پیش از این تاکید کرده بودیم که برجام برای آمریکا یک سند طلایی است و ترامپ هرگز از آن خارج نشده و این امتیاز بزرگ را که با فریب تیم هسته‌ای کشورمان به دست آورده است از دست نمی‌دهد. بعد از خروج ترامپ از برجام عده‌ای به کیهان خُرده گرفتند که آنگونه نشد! ولی بعدها موگرینی اعتراف کرد که به ما (اروپا) تضمین داد که ایران از برجام خارج نمی‌شود! »

آنچه مخالفان نمی گویند این است که معنای خروجشان از برجام دقیقا چیست؟ چرا آدرس غلط می‌دهند؟ از برجام خارج شدن یعنی اینکه دوباره به غنی سازی بالاتر و ذخیره اورانیوم بپردازیم؟ این روش را تا کجا ادامه می‌دهیم؟ تا رسیدن به بمب هسته‌ای؟ حتی اگر مساله خودتان را با فتوای رهبری در حرام بودن بمب هسته‌ای را توجیه کنید، (که نمی‌توانید)‌ دستکم باید به مردم با صراحت و صداقت بیان کنید: خروج از برجام دقیقا چه معنایی دارد، و نقطه نهایی آن کجاست؟

آیا تضمین می‌دهید که ایران وارد جنگ نشود؟‌ تضمین می‌کنید مورد حمله قرار نگیریم و به سرنوشت عراق دچار نشویم؟ در مرتبه‌ای پایین‌تر حتی‌ چه کسی تضمین می‌کند که بعد  از خروج از برجام دنیا بار دیگر به ما اجازه غنی‌سازی قانونی و به دور از نظارت را بدهد؟

آنها که ایران را از خارج و داخل به سمت خروج از برجام هل می‌دهند، به دنبال تحت فشار قرادادن مسئولان عالی نظام هستند تا وعده آتش زدن برجام» را عملی کند. چون آن را به نفع خود (نه به نفع ملت ایران) می‌دانند. مسئولیت هر اتفاقی بعد از آن قطعا برعهده همین افراد است که آگاهانه ایران را به سمت خروج از برجام سوق می‌دهند.
t.me/EsfandiarKhodaee


دکتر فؤاد ایزدی ، دکتر اسفندیار خدایی

چکیده: آمریکا در طول سال‌های جدال هسته‌ای، بیشتر شرکای تجاری ایران را به کاهش تجارت با تهران واداشت. اما در همین دوران، چین نه‌تنها تجارت با ایران را کاهش نداد، بلکه مبادلات تجاری این کشور با جمهوری اسلامی چندین برابر نیز شد و تا حدودی خلأ ناشی از عقب‌نشینی شرکت‌های اروپایی و آسیایی را جبران نمود و از فشار تحریم‌ها بر ایران کاست. این پژوهش با استفاده از روش ردیابی فرایند، به‌دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا دولت اوباما نتوانست چین را همانند سایر شرکای تجاری ایران با تحریم‌ها همراه سازد و با چه محدودیت‌هایی در این زمینه مواجه بود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که چندین دهه رشد اقتصادی فوق‌العاده موجب شده است که چین در جایگاهی قرار گیرد که ابزارهای قدرت آمریکا نظیر فشار، تهدید، تحریم و دیپلماسی به آسانی بر پکن کارگر نیفتد و یا برای آمریکا گران تمام شود. دانلود متن کامل مقاله


نویسنده: پیتر آزبورن منبع: میدل ایست آی

با انتخاب بوریس جانسون به عنوان نخست‌وزیر، بریتانیا دونالد ترامپ خودش را به عنوان رهبر ملی خواهد داشت. یک نسخه کپی از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا. جانسون هم مانند ترامپ قوانین خودش را ابداع می‌کند. جانسون همانند ترامپ اظهارات نژادپرستانه به زبان می‌آورد. جانسون متولد آمریکا درست مانند ترامپ یک فرصت‌طلب واقعی است. مردی بدون ارزش‌ها. او به مانند ترامپ از استیو بنن ناسیونالیست م می‌گیرد. او مانند ترامپ به اقلیت‌ها حمله می‌کند.


✅  قدرت متحدان: آنها هر دو قابلیت قابل توجهی برای فرار از اشتباهاتی دارند که هر تمدار دیگری را به زانو در می‌آورد. ترامپ و آن رسوایی جنسی را به یاد آوردید؛ زمانی که ترامپ حین کمپین انتخاباتی ۲۰۱۶ درباره اذیت و آزار ن لاف می‌زد. واشنگتن در بهت فرو رفت. تصور می‌شد که این پایان کار ترامپ باشد. اما اشتباه می‌کردیم. به همین ترتیب، وست‌میستر همین اواخر تصور می‌کرد که کمپین جانسون برای رهبری توری‌ها به پایان رسید است. این زمانی بود که گزارش‌هایی از وقوع نزاع شبانه در منزل دوست‌دختر او منتشر شد. اما جانسون این قضیه را پشت سر گذاشت. آن‌ها چطور چنین کاری انجام می‌دهند؟


آن‌ها به متحدان قدرتمندی در مطبوعات جناح راستگرا متکی هستند. ترامپ فاکس نیوز را دارد تا دروغ‌هایش را تکرار کند و برای بی‌خردی او بهانه بتراشد. وقتی بوریس جانسون نخست‌وزیر شود، همین کار را با حمایت امپراتوری رومه روپرت مرداک انجام خواهد داد. او همچنین می‌تواند روی کمک تلگراف و ساندی تلگراف و رومه‌های محافظه‌کار حساب باز کند. 


✅ نقطه شکست: جانسون نامزد محبوب ترامپ است. رئیس‌جمهوری آمریکا هفته پیش به خبرنگاران گفت: "او شخص متفاوتی است اما آن‌ها معتقدند من هم شخص متفاوتی هستم." منظور رئیس‌جمهوری آمریکا این است که آن‌ها جوشش ی قابل مقایسه‌ای دارند. جانسون نسخه‌ای بسیار شبیه به ترامپ است. جانسون پوپولیستی است که حامیانش با نهادهای بریتانیا با تحقیر رفتار می‌کنند. دلیل دیگری از اینکه چرا ترامپ جانسون را تحسین می‌کند. اگر دیدگاه جانسون درباره بریگزیت عملی شود، او به کمک رئیس‌جمهوری آمریکا برای حصول توافق تجارت آزاد ترانس آتلانتیک نیاز خواهد داشت؛ چیزی که جانسون و حامیان بریگزیتی او آرزو دارند. این بدین معناست که ظهور جانسون، در سن ۵۵ سالگی به عنوان نخست‌وزیر، نقطه شکست در ت بریتانیاست. مورخان ت خارجی بریتانیا در دوره جانسون را به نام دوره وحشت اخلاقی به تصویر خواهند کشید. او رئیس وفاداری است که زمانی که به دردسر افتادم، از من حمایت کرد. اما خصوصیت‌های بزرگ هم برای خیر و هم برای شر قابلیت استفاده دارند و می‌ترسم که جانسون از آن برای وارد آوردن آسیب و ویرانی استفاده کند.


✅ وحشت اخلاقی: جانسون گرچه فرد باهوشی است که خوب از پس شهرداری لندن برآمد، اما بارها اظهارت نژادپرستانه علیه سیاه‌پوستان و ن مسلمان برقع‌پوش عنوان کرده است. نام جانسون به عنوان یکی از بدترین وزیر خارجه‌های بریتانیا ثبت می‌شود. بریتانیا حین نسل‌کشی مسلمانان روهینجا به دست ارتش میانمار در شورای امنیت سازمان ملل ساکت ماند. عملا اقدامی علیه این ژنرال‌ها صورت نگرفت و مقام‌های وزارت خارجه در حالی که این رژیم نسل‌کشی می‌کرد، از آن حمایت کردند. واکنش جانسون به فاجعه انسانی یمن هم به همان اندازه بد بود. شاهد بودم که کارشناسی با راهکارهای خلاقانه نزد او آمد. ظاهرا به حرف‌هایش توجه می‌کرد اما چیزی عاید نشد. بریتانیا بار دیگر در سازمان ملل در قبال یمن سکوت اختیار کرد  و ای در حالی است که می‌توانست نقشی در خاتمه این درگیری داشته باشد. اما این کار را نکرد. در نتیجه مورخان، ت خارجی بریتانیا حین دوره جانسون را دوره وحشت اخلاقی توصیف خواهند کرد.


✅ همگی ما انتظار داریم که اولین بحران برای جانسون بریگزیت باشد. نه، اولین مورد واکنش بریتانیا به توقیف تانکرش در تنگه هرمز خواهد بود. واکنش جانسون چه خواهد بود؟ 


تشدید بی‌ثباتی ی: جانسون اما می‌داند با خاموش کردن این مناقشه خشم ایالات متحده ترامپ را در زمانی که به شدت به حمایت آمریکا برای یک توافق بریگزیت نیاز دارد، بر می‌انگیزد؟ بریتانیا در حال ورود به دوره‌ای از بی‌ثباتی ی شدید است. گوردون  براون، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا اخیرا گفت ممکن است جانسون آخرین نخست‌وزیر بریتانیا باشد. شاید او حق داشته باشد.

@EsfandiarKhodaee

لینک متن اصلی انگلیسی

middleeasteye.net/opinion/britain-will-get-its-own-donald-trump-national-leader


اریک جونز

در ۱۸ مارس، ما در ایتالیا با سه خبر در مورد بحران کروناویروس در این کشور مواجه شدیم که دو خبر اول آن از جانب دولت منتشر شد. خبر اول این بود که محدودیت‌های اجتماعی ملی که قرار بود در تاریخ ۲۳ مارس به پایان برسد، حداقل تا سوم آوریل تمدید شد و دیگری این بود که محدودیت‌های فاصله اجتماعی در مورد اشخاص تشدید می‌شود و ممکن است برای بسیاری از افراد در اشکال مختلف برقرار شود. اما خبر سوم مربوط به تصاویر متعددی بود که نیرو‌ها و خودرو‌های ارتش را نشان می‌داد که در سراسر کشور در حال حرکت هستند، گویی که قربانیان زیادی در برخی مناطق وجود دارد که دولت برای برای رسیدگی به آنها، در حال واکنش است.

هر سه حادثه بر میزان اهمیت بحران ایتالیا و البته سایر نقاط جهان تأکید می‌کنند. ایتالیایی‌ها هرگز چیزی شبیه به این را ندیده اند، مگر در زمان جنگ. تحلیل مقیاس و پیامد‌های این بحران تقریباً غیرممکن است و این بزرگترین چالش جهانی، در حال شکل دادن بسیاری از نظریه هاست. این تجربه ایتالیایی» یک لحظه آموزنده طولانی و تراژدیک بوده است. برای اکثر ایتالیایی ها، این تراژدی حداقل در ابتدا غیر محسوس بود و فراتر از این تصور مبهم که کسی، در جایی به شدت بیمار می‌شود، نبود.

ویروس‌ها معمولاً به صورت متمرکز به جوامع محلی حمله می‌کنند، در نتیجه، برخی از ایتالیایی‌ها با اولین مبتلایان ارتباط شخصی داشتند. اگر در همان اوایل می‌خواستید از افردا مبتلا در ایتالیا سؤال کنید که آیا با فرد مبتلا به کروناویروس در ارتباط بودند، آنچه شما در واقع باید می‌پرسیدید این است که آیا آن‌ها کسی را در شهر لدی» -شهری در خارج از میلان با ۴۵ هزار نفر جمعیت که بزرگترین جامعه مبتلا به کرونا در ایتالیا را در خود داشت-می شناختند؟ در واقع بسیاری از مبتلایان به کروناویروس به گونه‌ای با این شهر در ارتباط بوده اند.

دغدغه دولت ایتالیا این بود که به شهروندان خود قواعد رعایت کردن فاصل اجتماعی را توضیح دهد، آن هم در شرایطی که با ویروسی همچون کروناویروس مواجه بود که به شدت ناسازگار و مسری بود. دولت با قرنطینه کردن جوامع که بیشترین آسیب را داشتند، آغاز کرد، اما خیلی زود متوجه شد که این راهکار به تنهایی مشکلات را برطرف نمی‌کند. سپس مقامات این کشور، برای کنترل بخش اعظم شمال ایتالیا، این قفل را گسترش دادند، فقط به این جهت که از خروج ایتالیایی‌ها از شمال این کشور به سمت مناطقی که ظاهرا تحت تأثیر قرار نگرفتند، جلوگیری شود.

در آن مرحله، جوزپه کنته»، نخست وزیر ایتالیا خطاب به مردم توضیح داد که همه ایتالیایی‌ها باید تا حد امکان تردد‌های خود را محدود کنند، فرزندان خود را در خانه نگه دارند، در صورت امکان از راه دور کار کنند و در خانه بمانند و از فضای عمومی دور باشند. این پیام آرام و اطمینان بخش بود، اما نخست وزیر ایتالیا هیچ اشاره‌ای به خاتمه یافتن سریع این شرایط نکرد. تمام آنچه کنته ارائه کرد این بود که دولت به طور منظم اوضاع را بررسی می‌کند تا ببیند آیا این اقدامات نیاز به کاهش یا طولانی شدن دارند یا خیر.

دولت به تدریج محدودیت‌ها را تشدید کرده و ایتالیایی‌ها نیز کم کم آموخته اند که در این شرایط زندگی کنند. این روند همیشه آسان نبوده است و عادت‌های قدیمی و سنتی سخت رها می‌شوند، به خصوص برای ایتالیایی‌ها که علاقه چندانی به برخورد‌های اقتدارگریانه ندارند. اجرای قانون به تدریج افزایش یافته است در حالی که جریمه‌های نقض این محدودیت نیز همراه با آن در جریان است.

اما نتیجه این بوده است که هنجار‌های جدید اجتماعی ایجاد شود. در اوایل این محدویت ها، گروهی از دانشجویان ایتالیایی که بسیاری از آن‌ها از خارج از کشور و از جمله ایالات متحده آمریکا بازگشته بودند، می‌خواستند برای رهایی از وضعیت دلگیر قرنطینه یک جشن تولد برگزار کنند. فقط دانشجویان به این برنامه دعوت شدند، اما همسایگان آن‌ها به سرعت، برگزاری این جشن را به مقامات مسئول اطلاع دادند. بیش از ۲۰ تن از این دانشجویان توسط مقامات جریمه شدند و پلیس افراد این گروه را در مراکز قرنطینه جداگانه قرار داد. اکنون جوانان صریحاً از تجمع، حتی در بیرون از منزل خود منع شده اند. شهرداران بسیاری از شهر‌ها مانند بولونیا» پارک‌ها را بسته اند و حتی دویدن را نیز ممنوع کرده اند.

واکنش عمومی به این محدودیت‌های اعمال شده از سوی دولت ایتالیا، فراتر از پذیرش صرف بود. میزان محبوبیت نخست وزیر به بیش از ۷۰ درصد افزایش یافته است که این بالاترین میزانی که تاکنون مشاهده شده است. محبوبیت دولت نیز افزایش یافته است و به طور کلی ۹۴ ٪ از پاسخ دهندگان به نظرسنجی اخیر، در حال حاضر با موارد محدود کننده آزادی حرکت موافق یا کاملاً موافق هستند.

 

بحث بزرگ این است که آیا نمایندگان مجلس باید به نشستن در کنار یکدیگر ادامه دهند. یک خطر آشکار همراه با ورود تعداد زیادی از نمایندگان مناطق مختلف کشور به یک ساختمان وجود دارد. با این حال، در جایی که ایتالیایی‌ها ممکن است مایل به فدا کردن آزادی‌های شخصی خود باشند، آن‌ها حاضر به سازش در مورد دموکراسی ناشی از نمایندگان خود نیستند. ایتالیایی‌ها معتقدند که نمایندگان مجلس هیچ تفاوتی با کارمندان مراقبت‌های بهداشتی و یا کارمندان فروشگاه‌های مواد غذایی ندارند، که بدیهی است در این بحران در خط مقدم ایستاده اند. در نتیجه تمداران همچنان با خطرات شخصی بزرگی روبرو خواهند بود همانگونه که رهبر حزب دموکرات قبلاً به COVID-۱۹ آلوده شده است و اکنون در حال بهبودی است.

تلاش‌های بی وقفه خدمات عمومی این کشور تا حد زیادی باعث تقویت غرور ملی در ایتالیا شده است. وقتی به اعداد خام نگاه کنید، ممکن است، درک این مسئله را سخت کند. تا ۱۹ مارس، بیش از ۴۱۰۰۰ ایتالیایی به این ویروس آلوده شده اند و از این تعداد بیش از ۳۴۰۰ نفر کشته شدند در حالی که بیش از ۴۴۰۰ مبتلا بهبود یافتند. بیشتر عفونت‌هایی که امروزه در ایتالیا شاهد آن هستیم یا درست قبل از اعمال قرنطینه رخ داده اند یا اندکی بعد از اعمال محدودیت‌ها در تردد. از همه مهمتر، مرکز این بحران در منطقه لومباردی» قرار دارد که ثروتمندترین منطقه کشور ایتالیا و یکی از ثروتمندترین مناطق اروپا است. این موضوع باعث شده است تعداد جمعیت بسیاری در این منطقه حضور داشته باشد. اما اکنون سایر نقاط ایتالیا برای جبران پیامد‌های ناشی از محدودیت‌ها در لومباردی، در حال تلاش هستند.

امیلیا رومانا،  یکی دیگر از مناطق ثروتمند ایتالیا با امکانات پزشکی در سطح جهانی است. آندریاس تارتاگلیا، به عنوان یک متخصص غدد درون ریز در بیمارستان مورگاگنی-پیرانتونی مشغول به کار است. نشریه نیوزویک اخیراً این بیمارستان را جزء بهترین‌های جهان معرفی کرده است. اکنون این موسسه در تلاش است تا با بحران گسترش کروناویروس جدید مقابله کند. این منطقه بین دو کانون شیوع، یکی در قسمت شمالی Emilia Romagna و دیگری درست در جنوب مرز‌های منطقه در Le Marche واقع شده است. تمام پزشکان بیمارستان، از جمله برخی از آن‌ها که هنوز آموزش پزشکی خود را تمام نکرده اند و برخی دیگر که اخیراً دوران بازنشستگی خود را آغاز کرده اند، به خدمت فراخوانده شده اند.

وظیفه آن‌ها نه تنها رسیدگی به موارد فزاینده مبتلایان به کروناویروس جدید است، بلکه اطمینان از ارائه سایر خدمات فوریت‌های پزشکی است. در کنار این تلاش‌ها رضایت عمومی از سیستم بهداشت و درمان این کشور نیز افزایش یافته است. این فعالان بخش بهداشت عمومی، این کار را با ریسک زیاد شخصی انجام می‌دهند. از هر ۱۰ نفر یکی از کسانی که به کروناویروس در ایتالیا آلوده شده اند، کارمندان مراقبت‌های بهداشتی هستند. احتمالاً با گسترش این بیماری، این درصد نیز افزایش خواهد یافت، اما تعداد مطلق کارکنان بیمارستان‌ها محدود است. ایتالیایی‌ها اخیراً این وضعیت را نه تنها به خوبی تشخیص می‌دهند بلکه نقش مهمی را که خودشان باید در کاهش سرعت انتشار ویروس ایفا کنند، به کار می‌برند.

هزینه این بحران علیرغم تعهد ایتالیایی‌ها به رعایت محدودیت ها، برای بسیاری ویران کننده است. حرکت بی سر وصدای تابوت‌های قربانیان این ویروس توسط خودرو‌های نظامی، یادآوری روشنی است که فردگرایی در این وضعیت چه عواقبی می‌تواند داشته باشد. این واقعیت که اعضای خانواده قربانی مجاز به همراهی با عزیزان خود نیستند، باعث می‌شود تا همه امور را دردناک‌تر جلوه دهد. همه در ایتالیا می‌توانند این احساس را داشته باشند. لحظاتی که باید از آن‌ها درس گرفته می‌شد، گذشته است و ایتالیایی‌ها اکنون می‌دانند که وظیفه دشواری را آغاز کرده اند که به خاطر آن باید آغوش خود را برای محدودیت‌های طولانی مدت باز کنند.
https://www.usnews.com/news/best-countries/articles/2020-03-20/commentary-italy-offers-world-a-teaching-moment-in-confronting-coronavirus


فاکس‌نیوز روز چهارشنبه، در گزارشی اختصاصی به نقل از منابع خود نوشته "به احتمال قوی ویروس جدید کرونا از طریق آزمایشگاه‌ تحقیقاتی فوق حساسی که در ووهان قرار دارد و سال‌هاست روی ویروس‌های کرونا کار می‌کند به بیرون راه پیدا کرده" است.

به گزارش بی‌بی‌سی، یک روز پس از گزارش فاکس‌نیوز دستگاه‌های اطلاعاتی و نظامی آمریکا هم به رسانه‌های این کشور گفته‌اند در حال بررسی صحت یا سقم این فرضیه هستند.

حتی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا هم در جریان کنفرانس خبری روزانه کمیته مقابله با کرونا به خبرنگار فاکس گفت کاخ‌سفید این فرضیه را مد نظر قرار خواهد داد.

مایک پومپئو، وزیرخارجه آمریکا هم روز چهارشنبه در گفتگو با فاکس‌نیوز از چین خواست در رابطه با نحوه پیدایش کووید۱۹ با جهان به طور شفاف همکاری کند.

اما ژائو لیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، روز پنچنشبه، ۱۶ آوریل، در واکنش به اظهارات دونالد ترامپ و مایک پومپئو، گفت علاوه بر سازمان جهانی بهداشت، بسیاری از کارشناسان و خبرگان علوم پزشکی گفته‌اند که هیچ سند علمی برای اثبات این که ویروس جدید کرونا در آزمایشگاه تولید و یا از آنجا به بیرون نشت کرده باشد وجود ندارد.

سخنگوی وزارت خارجه چین همچنین تاکید کرده که تحقیق درباره سرمنشاء ویروس کرونا جدید "باید به دانشمندان سپرده شود"؛ کنایه‌ای به آمریکا که یعنی قبول چنین ادعایی از دهان مقام‌های ی چون دونالد ترامپ و مایک پومپئو -که ممکن است مقاصدی غیرعلمی هم در گوشه ذهن‌شان داشته باشند- اعتباری ندارد.

تئوری که فاکس نیوز اکنون به دنبال اثبات آن است و نهادهای اطلاعاتی آمریکا هم گفته‌اند در پی تحقیق صحت یا سقم آن هستند جدید نیست. در حقیقت این یکی از نخستین تئوری‌هایی بود که در رسانه‌های دست راستی آمریکا مطرح شد اما اکنون با انتشار نتایج چند تحقیق و برملا شدن چند سند مکاتباتی وزارت خارجه آمریکا، ابعاد جدیدی به خود گرفته است.

این که یافته‌های چند روز اخیر در خدمت اثبات این تئوری هستند یا این که کاخ‌سفید و محافظه‌کاران با استفاده از این یافته‌های جدید به دنبال وجاهت بخشیدن به این تئوری هستند، پرسشی است که این روزها بسیاری از رومه‌نگاران تحقیقی در جهان به دنبال پاسخ آنند.

واشنگتن پستحق نشر عکسTHE WASHINGTON POST
Image captionدیوید ایگناسش از تردید در روایت رسمی چین درباره نحوه آغاز شیوع کرونا خبر داده است

تئوری آزمایشگاه ویروس‌شناسی ووهان چیست؟

از همان روزهای آغاز شناسایی ویروس جدید کرونا در ووهان چین گمانه‌زنی‌ها درباره نحوه پیداش آن و نقطه صفر انتقال به انسان آغاز شد.

رومه دیلی میل بریتانیا در گزارشی که روز ۲۳ ژانویه گذشته منتشر کرد به آزمایشگاه ویروس‌شناسی ووهان اشاره کرد و همزمان از گزارش کارشناسانی که در سال ۲۰۱۷ از آنجا بازدید و نسبت به کیفیت پروتکل‌های محافظتی آن هشدار داده بودند نوشت.

سه روز بعد نشریه دست‌راستی واشنگتن‌تایمز (۲۶ ژانویه) گزارش دیگری منتشر کرد. عنوان آن این چنین بود: "ویروس کرونا ممکن است به آزمایشگاهی مرتبط باشد که به برنامه‌های جنگ بیولوژیکی چین تعلق دارد".

بیل گرتز، گزارشگر امنیت ملی واشنگتن‌تایمز که ۳۵ سالی است برای این نشریه می‌نویسد در این گزارش مدعی شده بنابر اخباری که در سال‌های اخیر منتشر شده آزمایشگاه تحقیقاتی در شهر ووهان به برنامه‌های فوق حساس جنگ‌های بیولوژیکی اختصاص دارد و از معدود آزمایشگاه‌هایی است که اجازه تحقیق بروی ویروس‌های کشنده‌ای چون خانواده ویروس‌های کرونا را دارد.

گمانه‌زنی‌ها و نظریات توطئه در همان زمان از "ساخته دست بشر" بودن ویروس کرونا ۲۰۱۹ سخن به میان آوردند. اما کمی بعد مطالعات ویروس‌شناسان آمریکایی این احتمال را رد کرد. به طوری که نشریه واشنگتن تایمز هم ناچار به افزدون اصلاحیه به گزارش بیل گرتز کرد.

از حدود سه هفته پیش (۲۵ مارس)، در بالای گزارش آقای گرتز این توضیح سردبیری واشنگتن تایمز دیده می‌شود که: "از زمان انتشار این گزارش، دانشمندان در خارج از چین شانس مطالعه بر ویروس کرونا ۲۰۱۹ را پیدا کرده‌اند. آنها نتیجه گرفته‌اند که نشانی از ساخته دست بشر بودن یا دستکاری شده بودن این ویروس در آزمایشگاه وجود ندارد. با این حال، پرسش درباره نحوه شروع و شیوع آن هنوز کاملا آشکار نیست و این که آیا می‌توانسته از این آزمایشگاه چین که محل مطالعه ویروس‌های کرونا بوده به بیرون نشت پیدا کرده باشد، هنوز محل بحث است."

واشنگتن پستحق نشر عکسTHE WASHINGTON POST
Image captionجاش روگین در واشنگتن پست از وجود مکاتبات داخلی وزارت خارجه در باره آزمایشگاه ووهان خبر داده است

چرا فرضیه سلاح بیولوژیکی بودن کووید۱۹ طرفداری ندارد؟

سه روز پس از انتشار گزارش واشنگتن تایمز، آدام تایلر، گزارشگر رومه واشنگتن‌پست در یادداشتی به رد نظریه‌هایی که ویروس کرونا را به جنگ‌های بیولوژیکی و آزمایشگاه ووهان مرتبط دانسته بودند پرداخت.

در این گزارش دکتر ریچارد ایبرایت، بیولوژیست دانشگاه راتگرز نیوجرسی به واشنگتن‌پست می‌گوید: "بر اساس نقشه زنتیکی و دیگر مشخصاتی که از ویروس کرونا جدید منتشر شده هیچ متغیر و نشانی از این که آن یک ویروس مهندسی شده باشد وجود ندارد."

تیم تروان، متخصص ایمنی بیولوژیکی از دانشگاه مریلند هم به این رومه گفته "اکثر کشورهای جهان برنامه تولید سلاح‌های بیولوژیکی خود را متوقف کرده‌اند چرا که ثمری در آنها نیافتند. و این که اکثر بیماری‌های هولناک جدید اغلب سرمنشاء در طبیعت دارند."

دکتر ایبرایت همچنین به واشنگتن‌پست گفته: "انستیتو ویروس‌شناسی ووهان یکی از موسسات معتبر در سطح جهانی است که تحقیقاتی در همین سطح را در زمینه ایمن‌شناسی و ویروس‌شناسی انجام می‌دهد."

این متخصص ویروس‌شناسی دانشگاه نیوجرسی تایید کرده که در انستیتو ویروس شناسی ووهان بروی خفاش‌ها با هدف مطالعه خانواده ویروس‌های کرونا تحقیق می‌شود.

با این حال، واشنگتن‌پست نوشته موسسه ویروس‌شناسی ووهان یکی از مراکز علمی نسبتا شفاف و قابل دسترس در چین است و با انستیتو ملی تحقیقات گالوستون در دانشگاه پزشکی تگزاس مرتبط است و مهندسان فرانسوی هم در ساخت آن مشارکت داشته‌اند.

"آزمایشگاه بیوایمنی ملی ووهان یک مرکز تحقیقاتی منفرد است که موفق به کسب سطح ۴ ایمنی بیولوژیکی شده و بر همین اساس مجوز کارکردن روی عوامل بیماری‌زا چون ایبولا را دارد. این آزمایشگاه دارای پروتکل‌های ایمنی با استاندارهای جهانی است که حتی هوا داخل آن پیش از راه یافتن به دنیای خارج از فیلترهای ویژه عبور می‌کند."

با وجود تاکید دانشمندان و متخصصان غربی بر رد فرضیه تولید ویروس کرونا جدید در آزمایشگاه و همچنین حمایت آنها از کیفیت حفاظتی آزمایشگاه ووهان، این تئوری در دو ماه گذشته بارها در رسانه‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و طی یکی دو هفته گذشته با توجه به چند خبر جدید دوباره قوت گرفته است.

واشنگتن پستحق نشر عکسTHE WASHINGTON POST
Image captionآدام تیلر در واشنگتن پست به تئوری های موجود درباره منشاء پیدایش کووید۱۹ با تردید نگاه کرده

مکاتبات سال ۲۰۱۸ وزارت خارجه درباره آزمایشگاه ووهان چیست؟

احتمالا مهمترین گزارشی که دوباره توجه‌ها را به تئوری آزمایشگاه ووهان جلب کرد مربوط به جاش روگین، ستون‌نویس واشنگتن پست است که روز سه‌شنبه (۱۴ آوریل) از وجود دو مکاتبه دیپلماتیک میان سفارت آمریکا در چین و وزارت خارجه این کشور در واشنگتن به سال ۲۰۱۸ خبر داده است.

"دو سال پیش از آن که ویروس کرونا دنیا را زیر و رو کند مقام‌های سفارت آمریکا از آزمایشگاه تحقیقاتی ووهان چندین بار دیدن کردند و نتیجه آن دو گزارش رسمی به واشنگتن بود که در آنها نسبت به فقدان ایمنی کافی در این آزمایشگاه هشدار داده شده بود؛ آزمایشگاهی که مطالعات پرخطری را روی ویروس‌های خانواده کرونا که از خفاش‌ها سرچشمه می‌گیرد، انجام می‌دهد. این گزارش‌ها (در حالی که هنوز شواهد و مدارک کافی برای اثبات‌شان موجود نیست) موجب شکل‌گیری بحث‌هایی در داخل دولت آمریکا شده مبنی بر این که آیا می‌توان آزمایشگاه ووهان را سرچشمه شیوع ویروس کرونا ۲۰۱۹ دانست."

جاش روگین در این گزارش خبر داده که در ژانویه سال ۲۰۱۸ سفارت آمریکا در پکن تصمیم می‌گیرد در اقدامی نامعمول، هیات علمی-دیپلماتیک خود را به آزمایشگاه ووهان بفرستد. انستیتو ویروس‌شناسی ووهان در سال ۲۰۱۵ به عنوان نخستین آزمایشگاه چینی معرفی شد که موفق به کسب بالاترین استاندارهای جهانی مربوط به ایمنی تحقیقات بیولوژیکی دست پیدا کند - یعنی سطح ۴ که بالاترین درجه ایمنی بیولوژیکی برای یک آزمایشگاه است.

بنا بر گزارش واشنگتن پست، آخرین این بازدیدها به ۲۷ مارس ۲۰۱۸ باز می‌گردد که هیات آمریکایی را جمیسون فوس، کنسول آمریکا در ووهان و ریک سوئیتزر، مشاور سفارت پکن بر عهده داشتند. این بازدیدها به دو یادداشت هشدارآمیز از سوی سفارت آمریکا در پکن منجر شد که تلاش داشت توجه واشنگتن را به نقایص پروتکل‌های ایمنی بیولوژیکی در آزمایشگاه ووهان جلب کند و از وزارت خارجه بخواهد که برای کمک به چین جهت برطرف کردن این کاستی‌ها مساعدت کند.

در این یادداشت‌ها به مساله تحقیقات بروی ویروس‌های کرونا با منشاء خفاش هم اشاره شده است. با این حال هنوز معلوم نیست که در آن ایام، یعنی بهار دو سال پیش چه قدر به این هشدارها توجه شده است.

ماه‌های ژانویه، فوریه و مارس، آخرین ماه‌های حضور ریک تیلرسون، وزیر خارجه سابق آمریکا در این وزارتخانه بود. مایک پومپئو که از ۲۶ آوریل همان سال وزیرخارجه شد روز چهارشنبه در گفتگو با فاکس‌نیوز گفت بر سر این که با این هشدارها چه برخوردی در وزارتخانه شده تحقیقات داخلی شکل گرفته است.

فوربسحق نشر عکسTHE FORBS
Image captionمجله فوربس هم که معمولا درباره اقتصاد جهان می‌نویسد به تئوری آزمایشگاه ووهان توجه کرده

چرا روایت پکن از نقطه آغاز شیوع کووید۱۹ در آمریکا خریداری ندارد؟

دیوید ایگناشس، گزارشگر پرسابقه واشنگتن‌پست دو هفته پیش (دوم آوریل) در گزارشی از تردیدها پیرامون روایت دولت چین درباره نقطه آغاز شیوع ویروس جدید کرونا نوشت و آن را "متزل" خواند.

"داستان نحوه پیدایش ویروس جدید کرونا در ووهان چین، موجب شکل‌گیری نبرد تبلیغاتی شدیدی میان آمریکا و چین شده است. هر دو طرف تندترین اتهامات را به هم نسبت داده‌اند؛ اتهاماتی که از زمان ادعای نادرست روسیه در سال ۱۹۸۵ درباره ساخت ویروس اچ‌آی‌وی/ ایدز توسط سازمان سیا، سابقه نداشته است."

آقای ایگناشس در ادامه به اتهام‌هایی که پکن و واشنگتن علیه هم روا داشته‌اند اشاره کرده از جمله ادعای سخنگوی وزارت‌خارجه چین که گفته بود ممکن است سربازان آمریکایی که برای حضور در مسابقات ورزشی ارتش‌های جهان به ووهان رفته بودند عامل ورود ویروس جدید کرونا به این شهر باشند. ادعایی که نادرست است.

البته واشنگتن هم در برابر این اتهام ساکت نماند و هم دونالد ترامپ و هم وزیر خارجه او، مایک پومپئو با ویروس چینی» یا ویروس ووهان» خواندن کووید۱۹ هم پکن را عصبانی کردند و هم در داخل آمریکا انتقادها از واکنش‌های نژادپرستانه و مهاجرستیزانه» مقام‌های آمریکایی را موجب شدند.

واشنگتن‌پست در ادامه این گزارش نوشته: "باید تصریح کرد که مقام‌های اطلاعاتی آمریکا معتقدند که هیچ مدرکی دال بر این که ویروس جدید کرونا در یک آزمایشگاه و با هدف ساخت سلاحی بیولوژیکی ساخته شده باشد وجود ندارد. مطالعات محکمی این فرضیه را رد کرده و تئوری انتقال از خفاش به انسان را معتبر دانسته‌اند. با این حال، این که همه‌گیری چه طور آغاز شده هنوز سوال مهمی است. پاسخ به این معما می‌تواند کلید حل بحران باشد. آنچه اکنون بیشتر نمایان شده این است که روایت اولیه دولت چین که بازار فروش حیوانات وحشی ووهان را محل آغاز این همه‌گیری می‎داند، تئوری متزلی است."

در ادامه گزارش دو هفته پیش واشنگتن‌پست، دیوید ایگناسش دلایل "متزل بودن روایت دولت چین از نقطه صفر و شروع" این همه‌گیری چنین تشریح کرده: "دانشمندان کووید۱۹ را مرتبط با خانواده ویروس‌های کرونا که در خفاش‌ها دیده شده دانسته‌اند؛ آن هم از طریق نقشه ژنتیکی ویروس جدید. اما موضوع اینجاست که در بازار محلی فروش حیوانات وحشی ووهان اصلا خفاش خرید و فروش نمی‌شود. البته ممکن است حیوانی که در ارتباط مستقیم با خفاش‌ها بوده آنجا یافت شود (مثل پنگولین). گزارش منتشر شده در مجله (علمی) لنست در ماه ژانویه هم می‌گوید نخستین بیمار کووید۱۹ (که روز اول دسامبر در ووهان بستری شده بود) هرگز ارتباطی با این بازار محلی نداشته است."

گزارش‌هایی از این دست به تئوری آغاز سرایت ویروس جدید کرونا در پی یک "غفلت یا حادثه آزمایشگاهی" قوت می‌دهند. در گزارش واشنگتن‌پست به شگفتی دانشمندان از این واقعیت اشاره شده که مرکز کنترل و پیش‌گیری بیماری‌های چین در ۳۰۰ صد متری بازار فروش حیوانات وحشی ووهان واقع شده است.

محققان این مرکز و همچنین انستیتو ویروس‌شناسی ووهان که کمی آن طرف‌تر قرار دارد طی چند ماه گذشته مقالاتی منتشر کرده‌اند که در آنها از جمع‌آوری خفاش‌های گوناگون از نقاط مختلف چین و تحقیق بروی آنها خبر داده‌اند. دیوید ایگناسش این سوال را طرح کرده که "آیا امکان دارد که یکی از نمونه‌های آزمایشگاهی یا پسمانده یکی از این نمونه‌ها به بیرون نشت کرده باشد و سرمنشاء آغاز کووید۱۹ شده باشد؟"

ریچاد ایبرایت، استاد بیوایمنی و میولوژیست دانشگاه راتگرز در نیوجرسی به واشنگتن‌پست گفته: "مبتلا شدن نخستین انسان می‌توانسته ناشی از یک اتفاق و تصادفی بوده باشد" به این ترتیب که از یک خفاش به یک انسان سرایت کرده باشد یا از طریق یک حیوان واسطه. اما به گفته آقای ایبرایت "این احتمال هم وجود دارد که این حاصل یک سانحه آزمایشگاهی بوده باشد. برای مثال، "یک کارمند یا کارگر آزمایشگاه آلوده شده باشد".

این محقق آمریکایی گفته که در نزدیکی آزمایشگاه ویروس شناسی ووهان که از تدابیر فوق ایمنی سطح ۴ بین‌المللی برخوردار است، یک آزمایشگاه تحقیقاتی دیگر هم هست که سطح ایمنی آن ۲ است. به این معنی که تدابیر ایمنی و محافظتی آن برای جلوگیری از سانحه بسیار کمتر از آزمایشگاه ویروس شناسی ووهان است.

ریچارد ایبرایت برای واشنگتن‌پست روایت کرده که در ماه دسامبر گذشته ویدیویی از چند کارمند مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌های چین دیده که در حال جمع آوری خفاش‌های حامل خانواده ویروس‌های کرونا بوده‌اند و تجهیزات و البسه ایمنی نامناسبی به تن داشته‌اند.

"علاوه بر آن من دو مقاله چینی دیدم که از تلاش‌های قهرمانانه یکی از محققان مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌های ووهان به نام تیان جونهوآ یاد می‌کرد و نشان می‌داد او در یک غار مشغول گرفتن خفاش‌ها بوده در حالی که تجهیزات ایمنی خود را جا گذاشته بود و ادرار خفاش از روی سر و صورتش می‌چکید".

وال استریت ژورنالحق نشر عکسTHE WALL STREET JOURNAL
Image captionوال استریت ژورنال با اشاره به رکورد جدید مرگ طی ۲۴ در آمریکا به پیامدها اقتصادی کرونا بر اقتصاد این کشور پرداخته

در جستجوی حقیقت یا جدال در پروپاگاندا؟

گزارش اختصاصی روز چهارشنبه فاکس‌نیوز به جای تئوری "ساخت کووید۱۹ در آزمایشگاه ووهان" (که در گزارش اواخر ماه ژانویه واشنگتن‌تایمز و رومه دیلی میل بریتانیا طرح شده بود) بر فرضیه وقوع یک "سانحه آزمایشگاهی" در این مرکز تحقیقاتی در ووهان تاکید می‌کند.

فاکس نیوز که حامی جدی دونالد ترامپ و اصلی‌ترین رسانه جمهوری‌خواهان و محافظه‌کاران آمریکا است مستنداتی که گزارش‌گران واشنگتن‌پست درباره مکاتبات رسمی سفارت آمریکا در پکن با وزارت خارجه ارایه کرده‌اند و همچنین اظهارات کارشناسان طی دو هفته اخیر را به عنوان شواهد پشتیبان فرضیه "سانحه آزمایشگاهی ووهان" طرح می‌کند.

فاکس‌نیوز همچنین به اظهارات مقامات اطلاعاتی و نظامی که نام‌شان را فاش نکرده اشاره می‌کند و به نقل از آنها از جدی بودن تحقیقات نهادهای جاسوسی آمریکا بروی این این فرضیه خبر می‌دهد.

ژنرال مایک میلی، رئیس ستادمشترک نیروهای مسلح آمریکا روز چهاردهم آوریل به خبرنگاران گفت که از تئوری‌های مربوط به آزمایشگاه ووهان مطلع است و نهادهای نظامی و اطلاعاتی مشغول بررسی دقیق منابع اطلاعاتی و گزارش های خود در این باره هستند. هر چند او گفت "تا اینجا به جمع‌بندی که قابل نتیجه‌گیری محکم شود نرسیده‌ایم و به نظر می‌رسد که منبع این اپیدمی طبیعی بوده اما همچنان در حال بررسی هستیم".

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا هم در کنفرانس خبری روز پانزدهم آوریل خود از پاسخ به این سوال که آیا در تماس تلفنی با شی جین‌پینگ، همتای چینی خود، از موضوع آزمایشگاه ووهان سخنی به میان آمده یا نه، امتناع کرد.

امروز، جمعه، وزارت خارجه چین با رد کردن دوباره این اتهام‌ها از کاخ‌سفید انتقاد کرد که با پر و بال دادن به این تئوری اثبات نشده، بنا دارد توجه‌ها را از "اهمال و کم کاری‌های" خود در مواجهه با کرونا منحرف کند.

در حقیقت پکن و برخی منتقدان آقای ترامپ می‌گویند احتمالا هیچ چیز بهتر از یک نظریه توطئه نمی‌تواند اذهان عمومی را از بدترین هفته کرونا در آمریکا که بنابر برخی مدل‌ها هفت روز آینده خواهد بود، منحرف کند. نیازی هم به اثبات این تئوری نیست، چرا که می‌توان بعد از آغاز فروکش کردن منحنی کرونا، با تاکید بر کاهش آمارها و سخن گفتن از چگونگی بازگشت به وضعیت نرمال، بحث را دوباره عوض کرد و اجازه داد که این تئوری دوباره به حاشیه رود.

به ویژه که رسانه‌های آمریکا ظهر جمعه، ۱۷ آوریل، گزارش کردند شمار جان باختگان کووید۱۹ در این کشور باز هم به سقف جدیدی افزایش یافته است؛ ۴۵۹۱ مرگ طی ۲۴ ساعت گذشته.

با این حال، چین هم با طفره رفتن از ارایه شفاف اطلاعات مرتبط با چگونگی آغاز شیوع ویروس کرونا و همچنین سابقه پنهان‌کاری و سانسور گسترده اطلاعات، به تقویت گمانه‌زنی‌ها در این باره کمک کرده است.

در این میان، فرانسه که مهندسان آن در ساخت آزمایشگاه ویروس‌شناسی ووهان نقش داشته‌اند، گفته شواهدی برای مرتبط دانستن همه‌گیری ویروس کرونا جدید و آزمایشگاه تحقیقاتی ووهان وجود ندارد. هر چند امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری این کشور، روز گذشته، پنجشنبه ۱۶ آوریل، از چین به علت عدم شفافیت در ارایه اطلاعات مربوط به روزهای نخست شیوع این ویروس انتقاد کرد.


جاناتان میجز، استاد جامعه شناسی، دانشگاه هاروارد

ویروس کرونا تهدیدی جهانی است، اما این همه گیری تاثیر نامتوازنی در سراسر آمریکا برجای گذاشته است. این وضعیت نابرابری های موجود را وخیم تر می کند و چالش های جدیدی به وجود می آورد. به نظر من از این بحران می توان چند درس مهم درباره نابرابری در آمریکا گرفت: چگونه آسیب هایی وارد می آورد، چه کسی بیشتر از همه لطمه می بیند، چرا چنین است و برای رفع آن چه می توان کرد.

 

یکم- ماندن در خانه یک تجمل است: برای میلیون ها آمریکایی ماندن در خانه یک تجمل است که توان مالی انجام آن را ندارند. آسایش و رفاه تمام آمریکاییان به فروشندگان خواربارفروشی ها، رانندگان تحویل کالا و کارگران کارخانه هایی بستگی دارد که برای ادامه دادن به کارشان، شغل خود را مقدم بر ایمنی خود قرار می دهند. در حالی که طبقات میانی به بالا می توانند مشاغل خود را حفظ کنند، آمریکاییان طبقات مزدبگیر و متوسط برای حفظ مشاغل خود با مشکل مواجه اند: ۵۲ درصد از تحصیل کردگان کالج می توانند از خانه کار کنند، اما در مقایسه تنها ۱۲ درصد کارگران دارای مدرک دبیرستانی و ۴ درصد از آنها که فاقد این مدارک هستند توان انجام این کار را دارند. همین مسئله در بین نژادها نیز صدق می کند. آمریکاییان سفیدپوست به نسبت آفریقایی آمریکاییان یا لاتین تباران دو برابر بیشتر احتمال دارد که گزینه دورکاری داشته باشند. ویروس کرونا تنها یک بعد از بازار کار آمریکا را برجسته می کند که هر چه می گذرد بیشتر قطب بندی می شود و در آن درجاتی از استقلال برای عده معدودی از افراد خوش اقبال و استخدامی مخاطره آمیز برای بقیه عرضه می شود که دستمزدهای پایین، فقدان مزایا یا میزان اندک آن، فقدان کنترل و امنیت و قراردادهای موقت از جمله مشخصات این قبیل مشاغل به شمار می رود.

 

دوم- ثروت؛ عامل شکاف بین آمریکاییان: در آمریکا ثروت- که شامل پس اندازها، سرمایه گذاری ها و دورنمای برخورداری از ارثیه می شود- به طور نابرابر تقسیم شده است. ۲۰ درصد از ثروتمندترین آمریکاییان از ۹۰ درصد این کیک برخوردارند در حالی که ۲۰ درصد فقیرترین آنها ۶ هزار دلار بدهکار هستند. برای افراد برخوردار از ثروت، نفوذ ی، اولویت درمان پزشکی و طول عمر بیشتر در مواقع بحرانی به همراه می آید. اما دهه ها وجود دستمزدهای راکد، باعث تحلیل و از بین رفتن پس اندازهای بسیاری از آمریکاییان دیگر شده است. نابرابری ثروت به این معناست که ویروس کرونا می تواند خطری را متوجه عده ای کند، اما تهدید دوبرابری را متوجه دیگران کند. همانطور که بانک مرکزی گزارش می دهد ۴۰ درصد آمریکاییان نمی توانند از پس هزینه یک وضعیت اضطراری پزشکی ۴۰۰ دلاری بر بیایند. ویروس کرونا منجر به از دست دادن مشاغل تعداد بیشتری از آمریکاییان فقیر می شود. بر اساس تحقیقی که به تازگی انجام شده، این اتفاق می تواند ۲۱ میلیون نفر را به زیر خط فقر براند و باعث شود که آنها از سیرکردن شکم خانواده شان ناتوان شوند.

 

سوم- مراقبت های درمانی اهمیت دارد: از سال ۱۹۴۲ مراقبت های درمانی در آمریکا به وضعیت اشتغال گره خورده است. به این ترتیب از دست دادن شغل می تواند به معنای از دست دادن حق مراقبت های پزشکی شما باشد. درمقایسه با فقط ۵ درصد فارغ التحصیلان کالج، یک سوم آمریکاییان فاقد مدارک دبیرستانی دارای بیمه درمانی نیستند. فقدان دسترسی به مراقبت های درمانی روانی و درمان های تکمیلی یکی از دلایل این است که چرا افراد فاقد مدرک کالج، چهار برابر بیشتر احتمال دارد در اثر خودکشی ناشی از مرگ از روی نومیدی»، اعتیاد به الکل یا سوء مصرف مواد مخدر بمیرند. در حالی که همچنان باید در انتظار میزان نهایی مرگ و میر ناشی از این همه گیری ماند، اپیدمیولوژیست ها گزارش می دهند که همه گیری های پیشین آنفلونزا و سل به طور خاص بر اجتماعات کم درآمدی که فاقد دسترسی به مراقبت های درمانی بوده اند اثر گذاشته اند. در اجتماعات کم درآمد نرخ های مشکلات پزشکی که از پیش وجود دارند بیشتر است و عدم اطمینان می تواند مراجعه برای برخورداری از مراقبت های لازم را به تاخیر یا به تعویق بیندازد و خدمات پزشکی که هم اکنون نیز کمتر از پیش شده، ممکن است قادر به فراهم کردن درمان لازم برای آنها نباشد. تقریبا سه برابر نرخ های اطراف منهتان در محلاتی چون جکسون هیز، کورونا مشاهده شده است. محرومیت اقتصادی به مرگ و میر بالاتر منجر می شود و نرخ های جا به جایی را تشدید می کند و کل اعضای جامعه را به مخاطره می اندازد.

 

چهارم- مردم تمایل دارند قربانیان را مقصر بدانند: رئیس جمهور شیوع ویروس کرونا را به گردن چین و مهاجران می اندازد. او در عین حال از اجتماعات رنگین پوستان خواسته که از الکل، تنباکو و مواد مخدر دوری کنند، اگر نه برای خودشان دست کم برای محافظت از ننه بزرگ، مامان بزرگ یا خانم بزرگ» خودشان. (وی بعدا وقتی در این باره مورد سئوال قرار گرفت گفت که هدفش از گفتن این کلمات فقط متوجه اجتماعات رنگین پوستان نبوده است). این قبیل اظهارات نوعی گرایش به مقصر دانستن مردم به جای شرایط را برملا می کند. وجود این سپر بلاها کمک می کنند که این باور در بسیاری از آمریکاییان تداوم پیدا کند که یک جهان عادلانه جایی است که در آن افراد موفق بدون کمک دیگران خود را بالا می کشند و مردمان فقیر به دلیل تصمیمات نادرست خود است که با سختی مواجه می شوند. تحقیقات من نشان می دهد که تعداد فزاینده ای از آمریکاییان اعتقاد دارند که سختکوشی تنها حد فاصل بین ناکامی و موفقیت است. تبعیضی که آسیایی آمریکاییان هر روزه تجربه می کنند و گاه این پیام از سوی عده ای انتقال داده می شود که مقصران این همه گیری آنهایند، یادآوری است از ماهیت دوره آزمایشی مانند» موجودیت مهاجران. در مواقع عادی آنها با کلیشه ها مواجه اند اما در مواقع بحرانی آنها وجود دارند تا تقصیرها متوجه آنها شود.

 

پنجم- شکنندگی امید بخش است: فروپاشی اقتصاد یک عامل زمخت برای بیداری است، اما شکنندگی اقتصاد قدرتی سرنوشت ساز را در خود پنهان دارد. ویروس کرونا یک حقیقت جامعه شناسانه را اثبات می کند، یک چشم انداز تئوریک که از چندین دهه تحقیق و مطالعه خبر می دهد: نظم اجتماعی چیزی است که مردم آن را می سازند. طی چند هفته گذشته تغییراتی که از نظر بسیاری غیرقابل تصور یا غیر قابل انجام شدن بود یک شبه انجام شدند، از کم شدن سفرهای هوایی گرفته تا مرخصی استعلاجی با حقوق. به نظر من این بحران دعوتی است به ارزش دادن جدید به مشاغل و خدمات و پلی برای اتصال شکاف بین ارزش و ما به ازاء. چرا کارگران ضروری» امروزی باید یکی از کم دستمزدترین مشاغل در کشور باشند؟ امروز مردم بیشتر از همه برای چه خدماتی دلتنگ شده اند؟ فرصت حاضر فرصتی است برای برپا کردن هنجاری جدید»: ایالات متحده ای سبزتر، مهربان تر و عادلانه تر.
منبع
https://theconversation.com/5-lessons-from-the-coronavirus-about-inequality-in-america-136024


فاراه استاکمن  
نیویورک‌تایمز

در دهه ۱۹۹۰ هنگامی که شوروی سابق دچار فروپاشی شد، آمریکایی‌ها این تحول بزرگ را جشن گرفتند زیرا آنها این فروپاشی را پیروزی کاپیتالیسم بر کمونیسم، آزادی بر خودکامگی و دموکراسی بر سیستم تک‌حزبی قلمداد کردند. فرض ما این بود که بازی تمام شده و ما برنده شده‌ایم، ما به پایان تاریخ رسیده‌ایم. ما تصور می‌کردیم چین نیز که از پیش برخی اصلاحات مبتنی بر بازار آزاد را اجرا کرده، پس از مدتی به سمت سیستمی شبیه سیستم آمریکایی حرکت خواهد کرد. آمریکایی‌ها تجارت با چین را عادی کردند و با حوصله منتظر گورباچف چین» بودند. اما این انتظار خیلی طولانی شده است. چندی پیش حزب کمونیست چین صدمین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفت. اکنون شی‌جین‌پینگ رهبر این حزب است و او درسی بسیار متفاوت از فروپاشی اتحاد شوروی فراگرفته است. از دید او اتحاد شوروی نه به این دلیل که کمونیسم محکوم به فروپاشی است بلکه به این دلیل که مقامات حزب کمونیست فاسد شده و پایبندی خود را به اصول کمونیسم از دست داده بودند دچار آن سرنوشت شد.

آقای شی سال ۲۰۱۳ به عنوان رهبر حزب، یکی از نخستین وعده‌هایی که داد این بود که هرگز اجازه نخواهد داد، چین به سرنوشت شوروی دچار شود. بحث بر سر این موضوع که کدام سیستم بهتر است از میان نرفته است. در واقع این بحث حالا به دور بعدی کشیده شده است.  اما ایالات‌متحده به جای آنکه رقابت با چین را یک بازی برنده- بازنده تصور کند، می‌تواند روشی را برای رقابت برگزیند که شامل سرمایه‌گذاری‌ها در داخل باشد یعنی آنچه باید همواره انجام می‌شده است. حزب کمونیست چین از سال ۱۹۴۹ بر این کشور حاکم بود، یعنی طولانی‌تر از هر حزب ی دیگر در جهان به استثنای حزب کمونیست کره‌شمالی. حزب کمونیست چین نه تنها عمری بیشتر از شوروی داشته،  بلکه زمینه توسعه اقتصادی کشور را فراهم کرده و این توسعه بسیار فراگیرتر از توسعه‌ای است که در شوروی مشاهده شد. هنگامی که حزب کمونیست چین قدرت را در این کشور به‌دست گرفت،  تنها ۲۰ درصد جمعیت سواد داشتند و اکنون این رقم به ۹۷ درصد رسیده است. سرانه تولید ناخالص داخلی به بالاتر از ۱۰ هزار دلار رسیده است درحالی‌که در سال ۱۹۶۰ این رقم ۹۰ دلار بود.

از سوی دیگر انتظار می‌رود اقتصاد چین در سال ۲۰۲۸ از اقتصاد آمریکا بزرگ‌تر شود. همه‌گیری کرونا سبب شده سرعت حرکت اقتصاد چین برای عبور از اقتصاد آمریکا بیشتر شود. چین درحال سرمایه‌گذاری برای بالا بردن قدرت نظامی خود است و نخستین پایگاه نظامی خارجی خود را در جیبوتی تاسیس کرده است. اما قدرت اقتصادی این کشور بسیار مستحکم‌تر است. چین درحال تبدیل شدن به بزرگ‌ترین وام‌دهنده در جهان است. یعنی میزان وامی که چین به کشورها می‌دهد بالاتر از مجموع وام‌هایی است که دو نهاد بین‌المللی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی پرداخت می‌کنند. دیوید شامبو، نویسنده چند کتاب درباره چین از جمله کتاب جدید رهبران چین، از مائو تا کنون» می‌گوید: اکنون نباید گفت چین درحال ظهور است. چین ظهور پیدا کرده است.» ورود چین به صحنه جهان به عنوان یک قدرت بین‌المللی سبب نگرانی آمریکا شده است. دولت بایدن آشکارا اعلام کرده که چین بزرگ‌ترین چالش ژئوپلیتیک قرن ۲۱ است. چند هفته پیش دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان تا اندازه‌ای توانستند بر تنفری که از هم دارند غلبه کرده و قانون نوآوری و رقابت سال ۲۰۲۱ را تصویب کنند. طبق این قانون، سرمایه‌گذاری‌ها درحوزه تحقیقات و آموزش عالی افزایش می‌یابد. از سوی دیگر در نشست اخیر اعضای ناتو، نفوذ رو به رشد» چین چالشی برای این ائتلاف توصیف شد. این‌گونه موضع‌گیری‌ها نگرانی‌هایی درباره آغاز جنگ سرد جدید و هولناک به‌وجود آورده است. این نگرانی منطقی است، زیرا رقابت رو به رشد ممکن است از کنترل خارج شود و خساراتی غیرقابل تصور به‌وجود آورد.


بخش دوم مقاله اگر آمریکا درس های درستی از تاریخ بگیرد و بفهمد که چین شوروی نیست، رقابتِ اقتصادی و تکنولوژیک آمریکا و چین به سود آمریکا و جهان تمام خواهد شد.»


اما اگر این رقابت به درستی مدیریت شود، می‌تواند برای ایالات‌متحده، چین و کل جهان مفید باشد. احتمالا بهترین توصیف از این شکل رقابت، سال ۲۰۱۲ از سوی بایدن صورت گرفت. او به آقای شی گفت: ما آمریکایی‌ها از رقابت استقبال می‌کنیم. رقابت بخشی از دی‌ان‌ای ماست و شهروندان ما را به سوی رفع چالش‌ها سوق می‌دهد.» اگر تنها یک موضوع باشد که کشور کاپیتالیستی ما باید بداند این است که رقابت مفید است. انحصارها زمینه‌های تنبلی و افول را فراهم می‌کنند. این گفته در اقتصاد صحیح است و درحوزه برتری ژئوپلیتیک نیز این قاعده صادق است. جایگاه ابرقدرت بودن سبب شده آمریکایی‌ها آمال و آرزوهای کشورهای جنوب» را نادیده بگیرند و نیز در جنگ‌های فاجعه‌بار در افغانستان و عراق میزان بالای منابع مالی را هدر دهند. ابرقدرت بودن این باور را در آمریکا ایجاد کرده که دموکراسی و کاپیتالیسم سرنوشت نهایی تمامی بشر است و این واقعیت چنان آشکار است که ما حتی دیگر لازم نیست، استدلالی برای این باور خود مطرح کنیم. به این ترتیب ما تصور کردیم می‌توانیم بدون سرمایه‌گذاری در آموزش و. که سبب سلامت و قدرتمندی دموکراسی‌ها می‌شود، به حیات خود ادامه دهیم. رقابت اقتصادی با چین می‌تواند راهی به سوی احیای آنچه همواره سبب قدرت آمریکا بوده فراهم کند.

اگر رقابت با چین سبب شود ما در آمریکا سرمایه‌گذاری بیشتری درحوزه آموزش و تحقیقات علمی بکنیم، اگر سبب شود ما ترتیبی دهیم تا تاب‌آوری زنجیره تامین‌مان افزایش یابد و اقتصادمان بیش از حد به یک یا چند منبع وابسته نباشد و اگر سبب شود در آمریکا بحث عمومی درباره نحوه افزایش رونق برای تمامی شهروندان، نه فقط برای جمعی کوچک شروع شود، این رقابت بسیار مفید است. اگر ت چین درحوزه کرونا سبب شود ایالات‌متحده به زرادخانه واکسن‌ها برای دیگر کشورها تبدیل شود، یعنی همان چیزی که بایدن وعده داد، این یک بازی برد- برد خواهد بود و اگر در تلاش‌ برای مقابله با برنامه ۱۲۰۰ میلیارد دلاری جاده ابریشم قرن ۲۱ چین که هدف آن توسعه زیرساخت‌ها در سراسر جهان است، کشورهای غربی اعطای وام بیشتر به اقتصادهای درحال توسعه، البته با نرخ بهتر بهره را شروع کنند، آنگاه کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین بالاخره می‌توانند به رونق دست پیدا کنند. دانشمند علوم ی در دانشگاه جورج واشنگتن که درحوزه حزب کمونیست چین تخصص دارد می‌گوید: اگر رقابت با چین به تغییرات مثبت در آمریکا و جهان منجر شود، آنگاه این رقابت بسیار مفید خواهد بود. در این معنا، رقابت با چین فرآیندی سودمند است. مشکل اینجاست که این رقابت به موضع‌گیری‌های نژادی و ملی‌گرایانه سرایت می‌کند و البته جنبه نظامی آن بسیار واقعی است.» نکته جالب توجه این است که همزمان با شدت یافتن این رقابت، چین و آمریکا با مسائل مشابه ‌دست به گریبان هستند: نابرابری فراگیر، تولیدکنندگانی که در حال ترک دو کشور به سوی کشورهای با سطح پایین‌تر دستمزدها هستند، خسارت زیست‌محیطی و. ما باید درهای ارتباط را باز نگه داریم و هر جا امکان داشت همکاری کنیم تا چالش‌های مشترک از میان برود. شاید روزی فرا برسد که این رقابت بین‌المللی سبب شود رهبران چین عمیق‌تر به منبع واقعی رونق و نوآوری بیندیشند و درهای سیستم خود را به روی تبادل آزادانه‌تر ایده‌ها بگشایند. واقعیت این است که موفقیت حزب کمونیست حاصل ایدئولوژی کمونیسم نیست، بلکه حاصل توانایی این حزب در سازگار کردن بازار آزاد با وضعیت چین است. چین به‌دلیل ت‌های مائو که مالکیت خصوصی را از میان برد و جنگ بی‌پایان را با متخصصان تحصیل‌کرده آغاز کرد، به یک قدرت بزرگ جهانی تبدیل نشده است.

بخش سوم مقاله اگر آمریکا درس های درستی از تاریخ بگیرد و بفهمد که چین شوروی نیست، رقابتِ اقتصادی و تکنولوژیک آمریکا و چین به سود آمریکا و جهان تمام خواهد شد.»


آن ت‌ها تبعات منفی و فراگیر در پی داشت. در واقع چین موفقیت خود را مدیون اصلاحاتی است که پس از مائو از سوی دنگ شیائوپینگ انجام شد. دنگ درهای سیستم را به روی مالکیت خصوصی، توجه به دیدگاه مردم و تصمیم‌گیری‌های عمل‌گرایانه باز کرد. در آن دوره تصمیم‌گیری‌ها نه بر مبنای ایدئولوژی بلکه بر مبنای واقعیت‌ها و نتایج انجام می‌شد.

اگر سیستم آمریکا بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان دست به‌دست می‌شود در چین قدرت بین کسانی که به‌دنبال افزایش کنترل بر مردم و اقتصاد هستند و کسانی که خواهان اختیارات بیشتر هستند دست‌به‌دست می‌شود. آقای دنگ جزو گروه دوم بود و قصد داشت بهترین روش‌ها را از دیگر کشورها بیاموزد. اما آقای شی جزو گروه نخست است که به سرکوب مخالفان، عقبگرد درحوزه اصلاحات و رویه‌های استبدادی اقدام کرده است. اعضای شاخه او درحزب کمونیست عمدتا برای آنکه پی ببرند چه کارهایی را نباید انجام داد به بررسی وضعیت کشورها می‌پردازند. آنها درباره خیزش عربی و انقلاب‌های رنگی در جمهوری‌های شوروی سابق مطالعه کردند تا بفهمند چگونه باید از رخ دادن تحولات مشابه در چین جلوگیری کرد. وقتی آنها کشف کردند کارآفرینان معمولا طرفدار انقلاب هستند، طبقه درحال ظهور کاپیتالیست چین را به عضویت حزب کمونیست درآوردند. وقتی آنها فهمیدند انزوای اقتصادی شوروی سابق یک نقطه ضعف بود، ارتباط اقتصادی چین با اقتصاد جهان را گسترش دادند. در سال‌های اخیر ظاهرا آقای شی به این نتیجه رسیده که چیز جدیدی برای یادگیری باقی نمانده است. پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ و انتخاب ترامپ در آمریکا او اعلام کرد آمریکا درحال افول است. آقای شی ماه مارس گفت: شرق در حال اوج‌گیری و غرب در حال افول است.» اما به عقیده من اگر ما برای ارتقای خود در حوزه‌های گوناگون سرمایه‌گذاری کنیم، چیزی در رقابت وجود ندارد که سبب ترس ما شود.
https://www.nytimes.com/2021/06/30/opinion/china-us-competition.html


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

می‌نویسم از خودم konkur400 نقد همجنسگرایی niyavarancarpet | دارک روید | اعماق تاریک اندروید | ho33eini یک گمرکی حجاب به یاد بچگی،بادکنک زردِ زرد سلام